ناامید شده اید؟
مگر تا به حال چند بار "نه" شنیده اید؟
ﺳﺮﻫﻨﮓ ﺳﺎﻧﺪﺭﺱ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﻣﻨﺰﻝ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻧﻮﻩ ﺍﺵ ﺁﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ:
ﺑﺎﺑﺎﺑﺰﺭﮒ ﺍﯾﻦ ﻣﺎﻩ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﯾﮏ ﺩﻭﭼﺮﺧﻪ ﻣﯿﺨﺮﯼ؟!
ﺍﻭ ﻧﻮﻩ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﻣﯽ ﺩﺍﺷﺖ، ﮔﻔﺖ: ﺣﺘﻤﺎً ﻋﺰﯾﺰﻡ!
ﺣﺴﺎﺏ ﮐﺮﺩ ﻣﺎﻫﯽ 500 ﺩﻻﺭ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺎﺯﻧﺸﺴﺘﮕﯽ ﻣﯿﮕﯿﺮﻡ ﻭ ﺣﺘﯽ ﺩﺭ ﻣﺨﺎﺭﺝ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﻢ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﻢ!
ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﮐﺘﺎﺏ ﻫﺎﯼ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ.
ﺩﺭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﻨﺪﻫﺎﯼ ﯾﮏ ﮐﺘﺎﺏ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ: ﻗﺎﺑﻠﯿﺖ ﻫﺎﯾﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﮐﺎﻏﺬ ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪ.
ﺍﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﻧﻮﺷﺘﻦ.
ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻧﻮﻩ ﺍﺵ ﺁﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺑﺎﺑﺎﺑﺰﺭﮒ ﺩﺍﺭﯼ ﭼﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ؟!
ﭘﺪﺭﺑﺰﺭﮒ ﮔﻔﺖ: ﺩﺍﺭﻡ ﮐﺎﺭﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﻠﺪﻡ ﺭﺍ ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﻢ.
ﭘﺴﺮﮎ ﮔﻔﺖ: ﺑﺎﺑﺎﺑﺰﺭﮒ ﺑﻨﻮﯾﺲ ﻣﺮﻍ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺷﻤﺰﻩ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ! ﺩﺭﺳﺖ ﺑﻮﺩ...
ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﭘﻮﺩﺭﻫﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﻣﺮﻍ ﻫﺎ ﻣﯿﺰﺩ ﻣﺰﻩ ﻣﺮﻍ ﻫﺎ ﺷﮕﻔﺖ ﺍﻧﮕﯿﺰ ﻣﯽ ﺷﺪ.
ﺍﻭ ﺭﺍﻫﺶ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩ.ﭘﻮﺩﺭﻣﺮﻍ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻓﺮﻭﺵ ﻧﺰﺩ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﺑﺮﺩ ﺍﻣﺎ ﺻﺎﺣﺐ ﺁﻧﺠﺎ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﮑﺮﺩ، ﺩﻭﻣﯿﻦ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﻧﻪ، ﺳﻮﻣﯿﻦ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﻧﻪ، ﺍﻭ ﺑﻪ 623 ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺷﺸﺼﺪ ﻭ ﺑﯿﺴﺖ ﻭ ﭼﻬﺎﺭﻣﯿﻦ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﺣﺎﺿﺮ ﺷﺪ ﺍﺯ ﭘﻮﺩﺭﻣﺮﻍ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮐﻨﺪ.
ﺍﻣﺮﻭﺯ KFC ﺩﺭ 124 ﮐﺸﻮﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪﮔﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﮐﺴﯽ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﻋﮑﺲ ﺳﺮﻫﻨﮓ ﺳﺎﻧﺪﺭﺱ ﻭ ﭘﻮﺩﺭﻣﺮﻍ ﮐﻨﺘﺎﮐﯽ ﺭﺍ ﺟﻠﻮﯼ ﺩﺭ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻧﺶ ﺑﺰﻧﺪ، ﺑﺎﯾﺪ 50 ﻫﺰﺍﺭ ﺩﻻﺭ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ کند.
۵۰۰ با نه شنید و ناامید نشد . ناامیدی مرگ آرزوها و اهداف شماست .
امروز رفتم کلانتری مشخصاتی که دوس دارم همسر آیندم داشته باشه رو دادم و اعلام مفقودی کردم. امیدوارم زودتر نیمه گمشده مو پیدا کنن :)
ذهن انسان همه چیز را کنترل می کند . ادراکات، تصورات ، تفکرات ، اعتقادات .بطور کلی تمام جنبه های شناختی رفتار انسان تحت کنترل است. جهان و هر آنچه که در آن موجود است، ازطریق تصورات ما در ذهن انعکاس می یابد.مامی توانیم از طریق روشهای کنترل ذهن این تصورات را تغییر دهیم و آن وقت خواهیم دید که واقعیت های زندگی ما نیز دستخوش تغییر خواهند شد، یا به زبان دیگر اگر ما توان آن را داشته باشیم که ذهن خودمان را تحت کنترل درآوریم قادر خواهیم بود دنیای مطابق با آرمانها و ایده آل های خودمان بسازیم. تصویر ذهنی که ما از خویش داریم براساس اعتقادات ، باورها ، ارزش های حاکم بر جامعه، تجارب گذشته ، موفقیت ها ، شکست ها ،تحقیرها و پیروزیها شکل گرفته است و از مجموعه این عوامل است که در ذهن تصویری از خود می سازیم .
ذهن انسان دارای دو بخش است:
1- ذهن هوشیار یا ضمیر خود آگاه
2 - ذهن نیمه هوشیار یا ضمیر ناخودآگاه .
بهترین راه درک ذهن هوشیار و نیمه هوشیار این است ک به آنها بصورت یک باغچه نگاه کنیم . شما یک باغبان هستید و در طول روز مشغول کاشتن دانه هایی ( همان اندیشههائیست که روزانه به فکر خود راه میدهید) هستید. هرچه را که می کارید در تن و محیط زندگیتان درو می کنیم .اکنون مشغول کاشتن افکار مربوط به آرامش ، عمل درست، حسن نیت و سعادت بشوید و به آرامی وعلاقه در باره ویژگیهای آنها بیندیشید، آنچه را که اندیشیده اید به طورکامل در ذهن آگاهتان جای دهید و به کاشتن این دانه های شگفت انگیز ادامه دهید دراین صورت محصول با شکوهی را درو خواهید کرد.
قوی ترین انسان ها کسانی نیستند که همیشه پیروز می شوند ،
بلکه افرادی هستند که وقتی می بازند ، تسلیم نمی شوند...
1. عاشق شدن، تاثیری مشابه مصرف کوکایین بر مغز و اعصاب دارد.
2. باور خوشبینانه درمورد آینده میتواند آدمها را در برابر بیماریهای جسمی و روانی حفظ کند.
3گرفتن دست کسی که عاشقاش هستید میتواند درد فیزیکی، همینطور استرس و ترس را کاهش دهد.
4. آدمهایی که اعتماد به نفس پایینی دارند تمایل دارند دیگران را “قضاوت” و آنها را تحقیر کنند.
5خاطرات به مرور زمان تحریف میشوند. هر انسان بهطور متوسط حداقل یک خاطرهی ساختگی دارد.
6حدود ۸۰ درصد صحبتهای گروهی آدمها، گلایه است.
7افسردگی نتیجهی بیشاز حد فکر کردن است. ذهن مشکلاتی را خلق میکند که حتی وجود نداشتهاند.
8بودن با آدمهای شاد، شما را شادتر میکند.
9. اگر خودتان را متقاعد کنید که خوب خوابیدهاید، مغزتان فریب میخورد که شما واقعا خوب خوابیده اید
10وقتی رویداد مربوط به گذشته را به یاد میآورید، درواقع دارید آخرین باری را به یاد میآورید که آن را به یاد آوردید.
11. هرچه نامطئنتر باشید بیشتر جبهه میگیرید و از عقایدتان دفاع می کنید.
12پژوهشگران در حال بحث روی آوردن اعتیاد به اینترنت در فهرست اختلالهای روانی هستند.
13مغز با طرد شدن مثل درد فیزیکی رفتار میکند.
14. امروزه سطح اضطراب یک نوجوان دبیرستانی بهطور متوسط به اندازهی یک بیمار روانی در دههی ۱۹۵۰ است.
15. آغوشی طولانیتر از ۲۰ ثانیه مواد شیمیایی در بدنتان ترشح میکند که باعث میشود به شخصی که در آغوش گرفتهاید اعتماد کنید.
16. آدمها در هنگام خستگی فیزیکی راستگوتر هستند. برای همین است که آدمها در مکالمات آخر شب دست به اعتراف میزنند.
🔰دانشجو بود، دنبال عشق و حال،خیلی مقید نبود،یعنی اهل خیلی کارها هم بود،تو یخچال خونه ش مشروب هم میتونستی پیدا کنی….
🔰از طرف دانشگاه اردو بردنشون قم…قرار شد با مرحوم آیت الله بهجت(ره)هم دیدار داشته باشن..از این به بعد رو بذارید خود حمید براتون تعریف کنه…
💢وقتی رسیدیم پیش آقای بهجت،بچه ها تک تک ورود میکردن و سلام میگفتن،آقای بهجت هم به همه سلامی میگفت و تعارف میکرد که وارد بشن…من چندبار خواستم سلام بگم…
💢منتظر بودم آقای بهجت به من نگاهی بکنن…امااصلا صورتشون رو به سمت من 🔰برنمیگردوندن…درحالیکه بقیه رو خیلی تحویل میگرفتن…
🔰یه لحظه تو دلم گفتم:”"حمید،میگن این آقا از دل آدما هم میتونه خبر داشته باشه…تو با چه رویی انتظار داری تحویلت بگیره…!!!تو که خودت میدونی چقدر گند زدی…!!!”"
💠خلاصه خیلی اون لحظه تو فکرفرو رفتم…تصمیم جدی گرفتم که دور خیلی چیزا خط بکشم،
💠وقتی برگشتیم همه شیشه های مشروب رو شکستم،کارامو سروسامون دادم،تغییر کردم،مدتی گذشت،یکماه بود که روی تصمیمی که گرفته بودم محکم واستادم
🔶از بچه ها شنیدم که یه عده از بچه های دانشگاه دوباره میخوان برن قم،چون تازه رفته بودم با هزار منت و التماس قبول کردن که اسم من رو هم بنویسن،اما به هرحال قبول کردن
🔶این بار که رسیدیم خدمت آقای بهجت،من دم در سرم رو پایین انداخته بودم،اون دفعه ایشون صورتش رو به سمتم نگرفته بود،تو حال خودم بودم که دیدم بچه ها صدام میکنن"حمید..حمید…حاج آقا باشماست”"
🔰نگاه کردم دیدم آقای بهجت به من اشاره میکنن که بیا جلوتر…آهسته در گوشم گفتن:
🔻یکماهه که امام زمانت رو خوشحال کردی…
🔸ترک هرگناه=نشاندن لبخند بر لبان نازنین حضرت مهدی علیه السلام…
🔰ترک هرگناه=برداشتن یک قدم در مسیر ظهور…
💠چه جمعهها که یک به یک غروب شد نیامدی ...
💠چه بغضها که در گلو رسوب شد نیامدی ...
🔻خلیل آتشین سخن؛ تبربهدوش بتشکن ...
🔸خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی ...
🔻برای ما که خستهایم نه؛ ولی ...
🔸برای عدهای چه خوب شد نیامدی ....
🔻تمام طول هفته را به انتظار جمعهام ...
🔸دوباره صبح؛ ظهر؛ نه غروب شد نیامدی...
💠🍀تعجیل در ظهور آقا صلوات🍀💠
سلام به همه دوستای گلم
چند ماهی هست پست نذاشتم.
از وقتی بلاگ نوشتن رو ترک کردن دیگه حالم مثله قبلا نیس..
انگار با بلاگ نوشتن خودمو خالی میکردم...
خب دوباره تصمیم گرفتم بلاگ نوشتن رو شروع کنم امید وارم بلاگم رو نشر کنین
متشکرمد😘😉
صدا و سیمای ایران یعنی:
زنه به شوهرش میگه تولدت مبارک
بعد میره دخترشو ماچ میکنه :|