تصمیم گرفتم از این به بعد موقع ترمز گرفتن درو باز کنم پامو بکشم زمین تا ماشین وایسته!
:))))
پسرعمه: آقای مجری شما منو بیشتر دوس داری یا ماشین عباس آقا رو؟
مجری: معلومه که تورو بیشتر دوس دارم...
پسرعمه: خب خدارو شکر!
مجری: چطور مگه؟
پسرعمه: هیچی...زدم ماشین عباس آقا رو ترکوندم نگران بودم نکنه بخاطرش منو دعوا کنی!
مجری(با عصبانیت): بله!؟ زدی ماشین اون بنده خدا رو ترکوندی!؟
پسرعمه: یه اشتباه محاسباتی بود،کبریت انداختم تو باکش میخواستم ببینم از اگزوزش آتیش میاد بیرون یا نه!
مجری: مثلاٌ اگه آتیش میومد بیرون چی میشد!؟
پسرعمه: من خوشحال میشدم!
مجری: خدایا یه قدرتی به من بده این بچه رو نزنم!
دیدین تو فیلم ها میرن رستوران گرون و شیک بعد با هم دعواشون میشه
غذاها رو همینجوری ول میکنن میان بیرون؟؟
وااالا من با دوستام فلافلی هم که میریم
همه سس ها رو خالی خالی میخوریم
بعدشم جعبه دستمال کاغذی رو ور میداریم :|